«كک كي» از آن دسته شعرهاي نمادین نيماست كه تاريخ سروده شدنشان ذيل شعر ذكر نشده است؛ امّا نیماپژوهان آن را ميان دو شعر «برف» و «پاس ها از شب گذشته» قرار دادهاند كه به ترتيب داراي تاريخ هاي 1334 و زمستان 1336 هستند. ساختار، پيام و محتواي شعر نيز بر اين امر صحّه مي گذارد. چکیده کامل
«كک كي» از آن دسته شعرهاي نمادین نيماست كه تاريخ سروده شدنشان ذيل شعر ذكر نشده است؛ امّا نیماپژوهان آن را ميان دو شعر «برف» و «پاس ها از شب گذشته» قرار دادهاند كه به ترتيب داراي تاريخ هاي 1334 و زمستان 1336 هستند. ساختار، پيام و محتواي شعر نيز بر اين امر صحّه مي گذارد.
نگارنده در مقالة حاضر، به روشی برگرفته از آراء شلاير ماخر با مطالعه آثار نيما و دربارة نيما و اوضاع و شرايط اجتماعي، سياسي، فرهنگي سال هاي پس از كودتا تا پايان عمر نيما، به تأويل «كك كي» پرداخته است. وي در مورد شعرهاي نماديني كه شاعر در آنها سعي در ابلاغ پيامي اجتماعي- سياسي دارد، تلاش براي دست يافتن به معناي مورد نظر مؤلّف را از وظايف تأويلگر مي داند؛ ضمن اين كه به سبب تراوش معني از نماد و اهميّت افق معنايي تأويلگر، بر امكان تأويل هاي مختلف از اين گونه شعرها، با انگيزههاي زبانشناختيِ محض، تأكيد مي ورزد.
پرونده مقاله
نماد، نشانهای است که هم ارجاع به خود دارد و هم مفاهیمی فراتر از وجود عینی خود است. با نگاهی دقیق به نمادها، در مییابیم که ثبت نمادها در فرهنگنامههای موجود، معنای لغوی آنها را درپی داشته است و نزد اکثر فرهنگنویسان، نوزایی مفهومی نمادها در عرصة هنری شعر مغفول مانده چکیده کامل
نماد، نشانهای است که هم ارجاع به خود دارد و هم مفاهیمی فراتر از وجود عینی خود است. با نگاهی دقیق به نمادها، در مییابیم که ثبت نمادها در فرهنگنامههای موجود، معنای لغوی آنها را درپی داشته است و نزد اکثر فرهنگنویسان، نوزایی مفهومی نمادها در عرصة هنری شعر مغفول مانده است. هدف اصلی مقالة زیر نشان دادن تقابل بین معنای نمادها در فرهنگنامهها با نوزایی هنری آنها در اشعار دورههای مختلف سبکی است.
در این مقاله، ضمن معرّفی نمادها و بیان تاریخچة نمادهای گیاهی در دو فرهنگ شرق و غرب از دیدگاه فلاسفه، روانشناسان و اسطورهگرایان، نخست به تبیین اهمیت معانی و کاربرد نمادین واژهها، سپس به طور اختصاصی به معانی لاله و توسیع هنری آن براساس اشعار منوچهری، سعدی، صائب و سپهری به عنوان نمایندگان شعری سبکهای خراسانی، عراقی، هندی و نونیمایی پرداختهایم تا سیر تحول و تکامل معنای آن از قالب قاموسی و محدود، به کاربرد گسترده و نمادین به طور جامع آشکار گردد و از طرفی، ظرفیتها و امکانات زبان هنری و ادبی در خلق و گسترش معنای واژهها با نقل شواهدی، بیش از بیش مشخص و برجسته شود.
پرونده مقاله
در سروده های قیصر امین پور دو دسته نماد می توان یافت. یکی نمادهای مرسوم که با نمادهای معمول در ادبیات فارسی و کاربردهای نمادین دیگر شاعران به نوعی همپوشانی دارد. در این مورد هر چند امین پور کوشیده است که در حوزة این ابزار زیبایی آفرین نوآوری هایی داشته باشد؛ میان نمادها چکیده کامل
در سروده های قیصر امین پور دو دسته نماد می توان یافت. یکی نمادهای مرسوم که با نمادهای معمول در ادبیات فارسی و کاربردهای نمادین دیگر شاعران به نوعی همپوشانی دارد. در این مورد هر چند امین پور کوشیده است که در حوزة این ابزار زیبایی آفرین نوآوری هایی داشته باشد؛ میان نمادهای او و دیگران اشتراکاتی می توان يافت. نمادهای دیگری که در سروده های امین پور قابل توجه هستند، نمادهای ابداعی یا نمادهایی هستند که پیش از قیصر در شعر فارسی دیده نمیشوند. درست است که در این مورد می توان امین پور را نوآور ساخت های نمادین دانست؛ اما نباید فراموش کرد که خاستگاه هر دو نوع نماد به کار رفته؛ طبیعت، باورها و اعتقادات مذهبی و ملی او است. برخی از نتایجی که نویسندگان این مقاله با بررسی نماد در سروده های امین پور به آنها دست یافته اند؛ عبارت است از:
1. خاستگاه بیشتر نمادهای امین پور دین و مذهب است.
2. دفتر شعری «تنفس صبح» بیشترین نماد را در خود جا داده است.
3. لاله، رنگ های زرد، سرخ، سبز، کال و... در سروده های او دارای معنای نمادین هستند.
پرونده مقاله
مقاله حاضر در نظر دارد تا به بررسي جايگاه و اهميت خيال و همچنين تأثير آن بر چهرهنگاری در نقاشي ايراني بپردازد. در اين مقاله سعي بر آن است تا با بهرهگيري از تفكر و نگرش عرفاني ايراني و استفاده از آثار منظوم ادبيات پارسي و تطبيق آن با عناصر مورد اشاره در نقاشي ايراني، ت چکیده کامل
مقاله حاضر در نظر دارد تا به بررسي جايگاه و اهميت خيال و همچنين تأثير آن بر چهرهنگاری در نقاشي ايراني بپردازد. در اين مقاله سعي بر آن است تا با بهرهگيري از تفكر و نگرش عرفاني ايراني و استفاده از آثار منظوم ادبيات پارسي و تطبيق آن با عناصر مورد اشاره در نقاشي ايراني، تحليلي بينامتني ارائه گردد. در هر بخش نیز مستندات تصويري از مكاتب مختلف نقاشي ايراني ارائه شده است تا به روشن شدن اين امر كه هنر تصويرگری ايران همواره و در طول تاريخ خود بهره مند از عنصر خيال بوده و با توسل بهاين تفكر خالق جهاني مثالي شده است، كمك نمايد. بدین منظور در بخش نخست به خیال و جایگاه آن در نقاشی ایرانی پرداخته شده و در بخشهای دیگر مقاله عناصر خیالی و مثالی ادبیات با چهرهنگاری نقاشی ایرانی تطبیق یافته است. نتیجه حاصل از تحقیق آنکه، نقاشی ایرانی با بهرهگیری از نمادها و نشانههای نهادینه شده در ادبیات منظوم که برآمده از نگرش خیال محور شاعران بوده به خلق انسان آرمانی و مثالی خود پرداخته، چنانکه این مشخصه را تا نقاشی نیمه نخست قاجار در سده سیزدهم هجری قمری به وضوح میتوان شاهد بود.
پرونده مقاله
این مقاله، تحلیل نشانهشناسانة تعدادی از نمادهای جانوران در شعر صائب تبریزی و بیدل دهلوی، دو شاعر برجستة سبک هندی است. هدف اصلی از این بررسی، نمایش چگونگی کارکرد نمادهای جانوران در ساختار زبان شاعرانه است. این نمادها به شکل بن مایههای اصلی، در دورههای مختلف و در آثار چکیده کامل
این مقاله، تحلیل نشانهشناسانة تعدادی از نمادهای جانوران در شعر صائب تبریزی و بیدل دهلوی، دو شاعر برجستة سبک هندی است. هدف اصلی از این بررسی، نمایش چگونگی کارکرد نمادهای جانوران در ساختار زبان شاعرانه است. این نمادها به شکل بن مایههای اصلی، در دورههای مختلف و در آثار ادبی تکرار میشوند و با توجه به مقتضای حال، محور دلالتی آنها را گسترش میدهند. پایة تحلیلی این بررسی به طور عمده، بر موقعیت نمادین این نشانهها در شعر بنا شده است و ضمن تحلیل کارکرد و نقش این نشانههای نمادین در گسترش دامنة معنایی اشعار مورد نظر، نوعی طبقهبندی صوری بر اساس پیش فرضهای دلالتی نقش این جانوران در حافظة اجتماعی و ذهنیت راوی این سرودهها در نظر گرفته شده است.
پرونده مقاله
میرزا محمّد فرّخی یزدی، یکی از معروفترین شاعران ادبیّات کارگری زبان فارسی است. در این نوشته به تحلیل حاکمیّت مطلوب فرّخی یزدی ميپردازيم و سير تحوّل اندیشهی سیاسی او را در مراحل مختلف حیات سیاسیاش نشان ميدهيم و حاکمیّت مشروطهی مورد نظر او، اصول و ارکان این شیوهی حکومت چکیده کامل
میرزا محمّد فرّخی یزدی، یکی از معروفترین شاعران ادبیّات کارگری زبان فارسی است. در این نوشته به تحلیل حاکمیّت مطلوب فرّخی یزدی ميپردازيم و سير تحوّل اندیشهی سیاسی او را در مراحل مختلف حیات سیاسیاش نشان ميدهيم و حاکمیّت مشروطهی مورد نظر او، اصول و ارکان این شیوهی حکومت و علل شکست آن را از ديدگاه شاعر، بررسی ميكنيم. سپس دلایل گرایش فرخي به اندیشهی انقلاب تکاملی مشروطه و موضع منتقدانهی او را در مقابل اندیشهی اقتدارگرایی یا حکومت قدرت و طرح جمهوری بيان ميكنيم. در نهایت علل و انگیزههای طرفداریش از اندیشههای کمونیستی و ابعاد مختلف این تفکّر با استناد به آثار مکتوب، بخصوص اشعارش ارزيابي ميگردد. همچنين برای نشاندادن عمق اندیشههای سیاسی او به بررسی و تحلیل کاربرد نمادهای ملّی- مذهبی و شیوهی بهرهگیری از این نمادها در راستای تحقّق اندیشههای شاعر ميپردازيم.
پرونده مقاله
نمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش بر چکیده کامل
نمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش براي غناي جوهر هنري- ابهام- و همچنين شرکت دادن خواننده در امر خواندن و آفرينش ادبي، جهت لذت بيشتر است.
شاعراني که از استقلال فکري و توانايي ابتکار بهره مند هستند نمادها را مواظبت کرده، آنها را از ابتذال و روزمرهگي و حتي مرگ نجات ميدهند. نيما و پيروان نظريه ادبي او با تکيه بر دو واژه «تناسب» و «طبيعي بودن» در به کارگيري نمادها، سعي داشتهاند تا نمادهاي تکراري، کهنه و مرده شعر کلاسيک را در معناهاي نو به کار گيرند تا علاوه بر عمق بخشيدن به شعر، نظريه سبکي خود را نيز غني کنند. تعدادي از نمادها را ميتوان به دليل ماهيت و ارزش ذاتي ناشي از قدمت يا معنا پذيري بيشتر و همچنين عملکرد موثر در سطح انواع هنر، ابر نماد خواند؛ چرا که قرار گرفتن روي مسير درست معنا يابي اثر ادبي در گرو درک و تلقي درست از اين ابرنمادها است. «آب»، «باد»، «شب»، «ديوار»، «آينه» و... از اين گونه هستند که در شعر معاصر فراوان به کار رفتهاند. چگونگي دگـرديسي معـنايي اين ابرنمـادها در حـوزه شعر معاصر سوالي است که در اين مقاله بررسي ميشود.
پرونده مقاله
در تأويل شعرهاي نمادين نيما يوشيج، با اين پيش فرض روبرو هستيم كه تعدادي از اين شعرها داراي درونماية اجتماعي- سياسي است كه شاعر به دلايلي نميتوانسته يا نميخواسته آنها را به طور روشن و صريح بيان كند و براي ابلاغ آنها به نمادهاي شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعي دارد با چکیده کامل
در تأويل شعرهاي نمادين نيما يوشيج، با اين پيش فرض روبرو هستيم كه تعدادي از اين شعرها داراي درونماية اجتماعي- سياسي است كه شاعر به دلايلي نميتوانسته يا نميخواسته آنها را به طور روشن و صريح بيان كند و براي ابلاغ آنها به نمادهاي شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعي دارد با استفاده از شيوههاي تأويل شلايرماخر و همفكرانش، به معنا و پيام مورد نظر مؤلّف هنگام سرودن شعر، نزديك شود. براي اين منظور، از طريق مطالعات مستمر و دقيق در زندگي، آثار، افكار و اوضاع اجتماعي- سياسي روزگار نيما و نيز راهنمايي خود متن، به عنوان يك اثر زباني، مدّعي است كه توانسته است تا حدودي به اين منظور دست يابد.
در مقالة حاضر، علاوه بر تأويل دو شعر«شب پرة ساحل نزديك » و «سيوليشه»، به لحاظ نزديكي فضاي حاكم بر دو شعر، كه از تلنگر زدن كسي به شيشة پنجرة اتاق شاعر سخن ميگويند، و نيز از نحوة سخن گفتن و برخورد شاعربا هر دو مورد، نگارنده به اين نتيجه رسيده است كه نمادهاي «شب پرة ساحل نزديك» و «سيوليشه»، هر دو به موقعيّتي يكسان يا مشابه كه درآن شخصي با گرايشهاي كمونيستي، به اميد رخنه كردن درخانة نيما، به شيشة اتاق وي ميكوبد، اشاره دارند.
اين رويكرد به شعرهاي نمادين نيما، به هيچ وجه به معني انكار رويكرد مخاطب محور به متون ادبي نيست؛ و نگارنده حتّي در مورد شعرهاي نمادين داراي پيامهاي اجتماعي- سياسي، تأويلهاي متفاوت را از ديدگاههاي مختلف ممكن ميداند.
پرونده مقاله
اپونیم اسم و صفتی است که به یک مفهوم تبدیل شده و در واقع مفهوم با مصداق یکی شده است و اینک در مفهومی بهکار میرود که ناخودآگاه جمعی آن را پذیرفته است. اپونیم برخلاف استعاره، در زبان ادبی بهکار نمیرود؛ بلکه بیشتر در زبان عامیانه کاربرد دارد و برخلاف استعاره که قرینه چکیده کامل
اپونیم اسم و صفتی است که به یک مفهوم تبدیل شده و در واقع مفهوم با مصداق یکی شده است و اینک در مفهومی بهکار میرود که ناخودآگاه جمعی آن را پذیرفته است. اپونیم برخلاف استعاره، در زبان ادبی بهکار نمیرود؛ بلکه بیشتر در زبان عامیانه کاربرد دارد و برخلاف استعاره که قرینهای برای فهم آن لازم است، اپونیم ریشه در ناخودآگاه جمعی قوم یا فرهنگی خاص دارد. در واقع اپونیمها، استعارههای کلیشهشدهای هستند که فهم آنها منوط به همسانی فرهنگی است. اینگونه واژهها در زبان، کاربرد فراوان دارد؛ اما در زبان فارسی تا کنون تحقیقی در باب این ژانر یا صنعت ادبی انجام نشده و حتی بهعنوان یک آرایۀ ادبی نیز مطرح نشده است. این تحقیق به دنبال آن است که این نوع کاربرد را بهعنوان یک ژانر، معرفی و نیز اینگونه اسمها را بر اساس قلمرو معنایی و نوع کاربرد آنها تقسیمبندی کند. روش این پژوهش کیفی بوده است و دادههای آن بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از ابزار مطالعات کتابخانهای به دست آمده است. نتیجۀ این تقسیمبندی قرار دادن اپونیمها در هشت گروه مختلف است: مذهبی و غیرمذهبی، حیوان و انسان، مثبت و منفی، سیاست و مکان. از طرفی دیگر در شش دستۀ: نام اشخاص، جانوران، مکان، لوازمی مربوط به بزرگان مذهبی و اسطورهای، در معنای صفت و دنیای مجازی قرار داده شدهاند. پربسامدترین اپونیمها در زبان فارسی اسمهایی خاص هستند که به صفت تبدیل شدهاند؛ مانند: ابلیس و دجال. بعضی از اپونیمها نام حیواناتی است که به صفت تبدیل شدهاند؛ مثل: لاشخور و کفتار. برخی از نامهای مکان نیز به صفت تبدیل شدهاند؛ همچون: صحرای کربلا و قیامت.
پرونده مقاله
ژاک لاکان بدونشک یکی از تأثیرگذارترین چهرههای دانش روانشناسی بعد از زیگموند فروید است که اندیشههایش نهتنها در زمینة روانشناسی، بلکه در سایر زمینهها همچون ادبیات، انسانشناسی، علوم اجتماعی و مطالعات زنان اثرگذار بوده است. مهمترین ایدة این روانشناس، تشریح فرایند چکیده کامل
ژاک لاکان بدونشک یکی از تأثیرگذارترین چهرههای دانش روانشناسی بعد از زیگموند فروید است که اندیشههایش نهتنها در زمینة روانشناسی، بلکه در سایر زمینهها همچون ادبیات، انسانشناسی، علوم اجتماعی و مطالعات زنان اثرگذار بوده است. مهمترین ایدة این روانشناس، تشریح فرایند فردیت، ذیل نظام سهگانة «ساحتهای خیالی»، «نمادین» و «امر واقع» است. دیدگاههای وي که در شرح ایدههایش در زمینة سوبژکتیویته و ناخودآگاه، به اصطلاحاتي همچون استعاره و مجاز توجهی ویژه دارد، در مطالعات ادبی در مرکز توجه قرار گرفته است و یکی از شاخههای نقد روانشناسانه، خوانش متون ادبی براساس آموزههای اوست. رمان «شکار کبکِ» رضا زنگیآبادی ازجمله آثار داستاني سالیان اخیر است كه مورد اقبال مخاطبان و منتقدان قرار گرفته است. این رمان، سرگذشت نوجوانی معصوم را روايت ميكند که به دلیل مصائب و پيشآمدهاي زندگی، به قاتلی بیرحم تبديل میشود. مقالة حاضر در صدد است تا به شیوة توصیفي- تحلیلی با رويكرد تحليل مضمون و با در نظر گرفتن مبانی فکری ژاک لاکان، این رمان را تحلیل کند و در پي ارزيابي ميزان تأثير عواملي همچون، فقدان مادر و ساير ابژههاي جانشين مادر و همچنين ناكارآمدي پدر و نقش منفي ساير ابژههاي جانشين پدر، در فرايند تبديل «قدرت» از نوجواني معصوم به فردي روانپريش و منزوي است. نتایج نشان میدهد گذار این شخصیت از دوران كودكي به بزرگسالي يا به تعبير لاكان، از «ساحت خیالی» به «ساحت نمادین» به دليل فقدان مادر و ناكارآمدي نقش پدر -که از نظر لاکان گرهگاه روانی سوژه در ساحت نمادین محسوب میشود- باعث تعلیق دائمی و بدگمانی او نسبت به نظم اجتماعی و درنتیجه پناهبردنش به دامن ابژههای مادرانه شده است. موضوعی که به دليل تعارض با ماهیت ساحت نمادین، زمينة شكلگيري اختلالهايي همچون پارانویا، ترس، انزوا و بدگمانی را در اين شخصيت فراهم آورده است.
پرونده مقاله